۱۳۹۳ فروردین ۲۷, چهارشنبه

جواد ظریف وزیر خارجه ایران، ۲۶ فروردین ماه در مصاحبه‌ای با خبرگزاری رویترز گفت در مذاکرات هسته‌ای از "تندروها" ی داخل ایران "ترسی" ندارد!



آقای ظريف اينكه شما از ۳۲ سال پیش در کنار رفیق دیرینه خود سعید امامی فردی که بالاترین عضو و مسئول مسئول اصلی «قتل‌های خودسرانه» معرفی شده بود وبه گفته خودش سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و به احکام معطل مانده اعضای کانون نویسندگان اعدام فروهر ها رسیدگی میکرده (1) ، و شخص شما در سازمان ملل به وظیفهٔ خطیر دفاع از کارنامهٔ سیاه حقوق بشری حکومت ولایت فقیه مشغول بودید و داستان بز بز قندی تعریف میکردید (2) ، نباید هم از افراد دون پایه‌ و حقیری مثل شریعتمداری بترسید! چه بسا آنها بايد از شما بترسند. اما وقتی‌ چشمان خود را میبندید و آشکارا دروغ می‌گویید از خشم میلیون‌ها نفر ایرانی‌ نمی‌ترسید؟
وقتی‌ در پارلمان اتریش از سابقه حقوق بشری جمهوری اسلامی دفاع کردید و گفتید در ایران اعدام سیاسی نداریم! و یا زمانی‌ که در دیدار با ناوی پیلای گفتید نحوه کنونی تهیه گزارش ها درمورد وضع حقوق بشر درایران، به شأن حقوق بشر و سازمان ملل ضربه می زند! از اینکه به زودی صبر مردم ایران تمام شود، از ترس بدنتان نلرزید؟؟
آیا شما دروغ می‌گویید یا دبیر کل سازمان ملل که روز ۲۰ اسفندماه اظهار داشت دولت حسن روحانی به تعهدات خود عمل نکرده و آزادی‌ها را در ایران افزایش نداده است. و نسبت به «افزایش شدید اعدام‌ها» در ایران ابراز نگرانی کرد و گفت در میان ۵۰۰ تا ۶۲۵ اعدام‌ شده در سال ۲۰۱۳ ٬ زندانیان سیاسی و اقلیت‌های قومی نیز بوده‌اند!
يك سوال ديگر وقتی در جواب خبرنگار دیلی بیست، دیوید کیز، که از شما پرسید از فیسبوک استفاده میکنی ولی مردم این حق رو ندارند گفتید: 'هاها زندگی همینه' به عواقب سخن خود و شورش خشمی که به زودی فوران می‌کند فکر نکردید؟
________________________________
(1) در اسناد بازجویی سعید امامی آمده است: «من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم، هیچگاه بدون کسب اجازه و یا بدون دستور مقامات عالی نظام کاری انجام نداده‌ام. حکم اعدام داریوش فروهر و پروانه اسکندری را به روال معمول همیشگی حجت‌الاسلام علی فلاحیان به من داد. احکام اعدام سایر محاربین قبلاً در زمان وزارت فلاحیان صادر شده بود. از مدت‌ها پیش قرار بر این بود که عوامل مؤثر فرهنگی وابسته که توطئه تهاجم فرهنگی را در ایران پیاده می‌کردند و جمعاً صد نفر بودند اعدام شوند. حکم حذف ۲۹ نفر از نویسندگان از مدتها پیش مشخص و احکام قبلا صادر شده بود که در مورد ۷ تن از آن عناصر احکام در دوره وزارت علی فلاحیان اجرا شده بود. وقتی حکم اعدام فروهر به ما ابلاغ شد پرسیدیم که تکلیف احکام معطل مانده اعضای کانون نویسندگان چه می‌شود که حاج آقا قربانعلی دری نجف‌آبادی نیز گفتند هرچه سریع‌تر اقدام شود بهتر است و این بار نیز مثل ماقبل انجام شد با فرق اینکه بجای ابلاغ از سوی فلاحیان امور از طریق دری نجف‌آبادی هماهنگ می‌شد. فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولاً و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصاً صادر نمی‌کرد. او این احکام را از آیت‌الله خوشوقت، آیت‌الله مصباح، آیت‌الله خزعلی، آیت‌الله جنتی و گاهی نیز از حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای دریافت می‌کرد و بدست ما می‌داد. ما فقط به آقایان اخبار و اطلاعات می‌رساندیم و بعد هم منتظر دستور می‌ماندیم»
________________________________
(2) جواد ظریف در کتاب آقای سفیر مینویسد در سال ۱۳۶۱ (دو سال بعد از اینکه حسن روحانی خواهان دار زدن مخالفین در نماز جمعه شده بود (3) ) هنگامی که همراه دو یار دیرینه یعنی سعید امامی و سیروس ناصری در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد (مربوط به بحث حقوق بشر) شرکت می‌کردند، اصرار داشتند که «حتی اگر کسی یک کلمه نیز راجع به جمهوری اسلامی ایران صحبت کند»، پاسخ آن‌را بدهند و پس از آن‌که «نماینده امریکا سخن‌رانی کرد و راجع به ایران هم کلمه‌ای گفت» تصمیم گرفتند «تا مشت محکمی بر دهان استکبار» بکوبند.
ظریف ادامه می‌دهد: «پس از مشورت سه‌نفره قرار شد که بنده در جواب، قصه بزبزقندی را بگویم. همان قصه معروف که گرگ به در خانه آمد و گفت من مادرتان هستم، بچه‌ها گفتند که دستت را نشان بده، گرگ هم پنجه‌هایش را نشان داد و آن‌ها فهمیدند که با چه کسی طرف هستند. در آن جلسه گفتیم که ما این قصه را برای بچه‌هایمان تعریف می‌کنیم تا بدانند که چطور با استعمار مبارزه کنند. اکنون نیز به امریکا می‌گوییم که پنجه‌هایش را از زیر در وارد کند تا ما خون مردم ویتنام و فلسطین را بر دست‌های او ببینیم و بدانیم غصه‌ای که برای حقوق بشر ایران می‌خورد، غصه گرگ است».
ظاهراً نماینده آمریکا هم در پاسخ به طعنه می‌گوید: «نماینده محترم ایران آن‌قدر برای این کمیته ارزش و اعتبار قایل است که افسانه‌ای برای آن تعریف می‌کند».
* محمدمهدی راجی؛ آقای سفیر، گفت‌وگو با محمدجواد ظریف؛ نشر نی(۲۰۱۳)؛ نسخه منتشرشده توسط فارسی‌بوک لندن، ص ۳۶
________________________________
(3)
۳۳ سال پیش، حسن روحانی در تیرماه ۱۳۵۹ گفت: «تقاضای دیگر من این است که توطئه‌گرها را هنگام برگزاری نماز جمعه در حضور مردم به دار آویزان کنند تا تاثیر بیشتری داشته باشد!»
________________________________
شگرد دروغ بزرگ چیست؟
دروغ بزرگ (به آلمانی: Große Lüge)، اصطلاح و تکنیکی است در پروپاگاندا، که اولین بار آدولف هیتلر از آن استفاده کرد و نمایندهٔ تکنیکی تبلیغاتی در دنیای سیاست است.
آدولف هیتلر در کتاب نبرد من، می‌گوید مردم شکست آلمان در جنگ جهانی اول را به این دلیل پذیرفتند که یهودی‌های دارای نفوذ در مطبوعات از این تکنیک استفاده کردند. از نظر او این روش مستلزم آن است که دروغ چنان عظیم باشد که هیچ کس باور نکند که «کسی آنقدر گستاخ باشد که چنین بی‌شرمانه حقیقت را تحریف کند». اولین مورد استفادهٔ دروغ بزرگ در این جملهٔ معروف او مستند شده است: «در دروغ بزرگ همواره نیروی قابل باور بودن موجود است.»
بعدها یوزف گوبلز که وزیر تبلیغات هیتلر بود این تئوری را با کمی تغییر بدین گونه بیان کرد که دروغ بزرگ یکی از روش‌های تبلیغاتی مورد استفادهٔ انگلستان است که دروغ بزرگی می‌گویند و در ضمن تحت هر شرایطی بر صحت آن پافشاری می‌کنند.
در صفحهٔ ۵۱ گزارشی که از طرف دفتر خدمات استراتژیک ایالات متحده در مورد شرح حال روحی هیتلر منتشر شده بود چنین آمده است:
«اولین قانون او این است که هیچ‌وقت نگذارید مردم دلسرد شوند، هیچ‌وقت خطا و تقصیری را نپذیرید، هیچ‌وقت تصدیق نکنید که دشمن ممکن است صفت خوبی داشته باشد، هیچ‌وقت جایی برای جایگزین باقی نگذارید، در آن واحد روی یک دشمن متمرکز شوید و تقصیر هر اتفاق بدی را بر گردن او بیاندازید. مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور می‌کنند و اگر دروغی را مکرراً تکرار کنید، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.
Sepidedam

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر