خمینی میگفت اینها خودشان خودشان را شکنجه میکنند
در دهه ۶۰ ده ها هزار جوان را اعدام کردند. کشتند. شکنجه کردند و هزار بلا به سرشان آوردند. این مسئله مسئله امروز و دیروز نیست. این مسئله ۳۵ سال سابقه دارد.
دکترمحمد ملکی دررابطه با تکذیب رییس سازمان زندانها ی رژیم درباره ضرب و جرح زندانیان ومقاومت آنها در برابر بازرسیهای ماموران سرکوبگر برای یافتن اقلام ممنوعه گفته است:
بنده با تجربیاتی که دارم در این ۳۵ سال و بارها و بارها زندانیانهای مختلف بودم و حرفهای این آقایان را شنیدهام، اینها مثل ریگ دروغ میگویند.
من یادم است در سال ۶۰ در حالی که من خودم آویزان بودم از سقف و تمام دست وبالم زخمی شده بود و آن مشکلات و اینها… آقای خمینی میگفت در زندان ما اصلاً شکنجه وجود ندارد. اینها خودشان خودشان را شکنجه میکنند.
از این حرفها زیاد است در این نظام. این «اقلام ممنوعه» من نفهمیدم توی زندان چیست؟
در هر حال وقتی میگویند «اقلام ممنوعه» مردم فکر میکنند آنجا موشک هست یا هواپیما هست یا توپ و تانک هست یا مسلسل. آخر این نوع اتهام زدنها دیگر به قول معروف ریشش درآمده و نخ نما شده.
من در عرض این مدت و بارها که زندان رفتم از این صحنهها زیاد دیدم. در سال ۶۲ در زندان قزل حصار عین همین صحنهها را دیدم. البته همه را کردند توی حیاط و ریختند تو چه کار کردند. چنگیز وار همه چیز را به هم ریختند. ولی من زدن و کتک زدن و اینها ندیدم. این اولین باری است که میشنوم که یک عده ریختند مامورین وزارت اطلاعات و نمیدانم زندان و… با تعداد زیاد این افتضاح را بالا آوردند. آخر واقعاً چه؟ یک مشت اسیر… آدم با یک مشت اسیر این جوری رفتار میکند؟
آخر اینها که دم از اسلام میزنند. دم از مسلمانی میزنند. دم از خدا میزنند. دم از علی میزنند. این چه رفتاری است که با زندانیان میکنند. من اگر بخواهم یک روزی … باز کنم و بگویم که چه چیزهایی در دهه ۶۰ در این زندانها در دهه ۷۰ در دهه ۸۰ در ۸۸ در زندانهای مختلف دیدم شاید دنیا به شگفت بیاید. هیچوقت این اجازه را ندادند من افشا کنم. آن که الان هست گوشهای از این مسئله است. بنابراین این کارها را اینها میکنند و کردند و به دروغ تکذیب میکنند. حالا میبینید فردا که اینها افشا شد خانوادهها رفتند ملاقات کردند و آنها تایید کردند میگویند اینها خودشان خودشان را زدند. با هم دعوا کردند. با هم دعواشان شده چند نفر مجروح شدند.
در مورد مسئله اخیر که پیش آمده حالا امروز رفتند بعضی خانوادهها دادستانی و باید آنها برگردند ببینیم چه جواب دادند. مشخص است تکذیب میکنند میگویند نیست و نبوده و از روز دوشنبه که روز ملاقات زندانیان بند ۳۵۰ است باید ببینیم واقعاً چند نفر میآیند ملاقات، نمیآیند ملاقات، وقتی میآیند چه میگویند… اطلاعات بیشتری گرفته شود.
ولی من یک نکتهای را میخواهم بگویم. این مسئله در هر حال روشن خواهد شد. در ایران کسی که به عنوان زندانی سیاسی دستگیر میشود و این کار از ۳۵ سال پیش هم شروع شده منحصر به از سال ۸۸… من متاسفانه میبینم بعضیها صحبت از زندانیان بعد از ۸۸ میکنند. بعد از ۸۸ ما چند تا زندانی داریم. چند تا اعدامی داشتیم. چند نفر کشته شدند. ماگزیمم میگویند ۷۰ نفر. ما آقا در دهه ۶۰ ده ها هزار جوان را اعدام کردند. کشتند. شکنجه کردند و هزار بلا به سرشان آوردند. این مسئله مسئله امروز و دیروز نیست. این مسئله ۳۵ سال سابقه دارد.
الان هم آخرین بار خود من را… اولاً میریزند توی خانهات. زندگیات را به هم میریزند. اثاث را به هم میزنند. اموالت را برمیدارند میبرند. که چندین بار با خود من این کار را کردند. بعد هم میبرند در زندان. شما از اوین که وارد میشوی میخواهی وارد ۲۰۹ شوی چشم بند بهت میزنند. کارها و اعمال وحشتناک… آقا ما حدود هفت ماه زندان عشرت آباد بودیم حتی تا دم در توالت هم باید چشم بند میزدیم. چه بلاهایی سر ما آوردند. همه جا چه مال سپاه باشد چه مال وزارت اطلاعات باشد… زندانی وقتی میرود دست اینها میافتد اینها خودشان را آزاد میدانند مختار میدانند که هر بلایی که میخواهند سر زندانی بیاورند.
اتفاقات وحشتناکی در این مملکت افتاده که الان یک گوشههایی از آن تازگی فاش شده. ولی مطمئن باشند، حاکمیت مطمئن باشد، آقای خامنهای مطمئن باشد، آقای روحانی مطمئن باشد که این حقایق زیر پرده نمیماند و روزی فاش خواهد شد و تمام اینها که در این ۳۵ سال در این مملکت مسئولیتهایی داشتند باید جوابگو باشند. چه جوابگوی شکنجهها و آزارها وکشتارها و اینها و چه جواب دزدیها و فساد و فحشا و همه اینها را باید اینها جوابگو باشند. فکر نکنند که میتوانند با بعضی کارهای سطحی مسئله را حل کنند.
در مورد این مطلب اینها زیر بار نمیروند. از این جهت هم بیرون… ما سه نفر هر سه توی ایران هستیم… دیگر نمیگویند که نمیدانم عامل اسرائیل و عوامل آمریکا… آمریکا که الان جون جونی شده… این هستیم. ما در ایران هستیم و هر سه مان هم زندان رفتیم و هر سه مان هم زندان را تجربه کردیم و هر سه مان هم با این حکومت سر و کار داریم و هر سه مان هم زجر کشیدیم. خانوادههای ما را اینها متلاشی کردند. بنابراین این جریان هم یک طوری ماستمالی میشود. یک طوری از بین میرود.
اما من در آخر سخنم یک سخن با آقای روحانی دارم. آقای روحانی وقتی اطلاع پیدا کرد از این جریان، میخواهد چه کار کند؟ باز میخواهد سکوت کند؟ یا میخواهد اعلام کند بگوید آقا این کار از دست من خارج است. وزارت اطلاعات و دادستانی و قوه قضاییه در دست من نیست. تکلیف خودش را باید روشن کند.
ایشان مگر قول نداده بود همه این مسائل را حل کند؟ مگر قول نداده بود زندانیان سیاسی را آزاد کند؟ مگر قول نداده بود آنهایی را که در حصر هستند را رهایشان کند؟ کدام یک از این کارها را کرد؟ الان زندان چقدر خشونت بالاست که میریزند و میزنند و مجروح میکنند. متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه ایشان هم سکوت میکند.
در هر حال من معتقدم که باید به مردم توجه داد. به هر ترتیبی. با هر هزینهای مردم را باید روشن کرد که اینها دست بردارند از این کارها. آخر تا کی؟ ۳۵ سال بس است دیگر.
در دهه ۶۰ ده ها هزار جوان را اعدام کردند. کشتند. شکنجه کردند و هزار بلا به سرشان آوردند. این مسئله مسئله امروز و دیروز نیست. این مسئله ۳۵ سال سابقه دارد.
دکترمحمد ملکی دررابطه با تکذیب رییس سازمان زندانها ی رژیم درباره ضرب و جرح زندانیان ومقاومت آنها در برابر بازرسیهای ماموران سرکوبگر برای یافتن اقلام ممنوعه گفته است:
بنده با تجربیاتی که دارم در این ۳۵ سال و بارها و بارها زندانیانهای مختلف بودم و حرفهای این آقایان را شنیدهام، اینها مثل ریگ دروغ میگویند.
من یادم است در سال ۶۰ در حالی که من خودم آویزان بودم از سقف و تمام دست وبالم زخمی شده بود و آن مشکلات و اینها… آقای خمینی میگفت در زندان ما اصلاً شکنجه وجود ندارد. اینها خودشان خودشان را شکنجه میکنند.
از این حرفها زیاد است در این نظام. این «اقلام ممنوعه» من نفهمیدم توی زندان چیست؟
در هر حال وقتی میگویند «اقلام ممنوعه» مردم فکر میکنند آنجا موشک هست یا هواپیما هست یا توپ و تانک هست یا مسلسل. آخر این نوع اتهام زدنها دیگر به قول معروف ریشش درآمده و نخ نما شده.
من در عرض این مدت و بارها که زندان رفتم از این صحنهها زیاد دیدم. در سال ۶۲ در زندان قزل حصار عین همین صحنهها را دیدم. البته همه را کردند توی حیاط و ریختند تو چه کار کردند. چنگیز وار همه چیز را به هم ریختند. ولی من زدن و کتک زدن و اینها ندیدم. این اولین باری است که میشنوم که یک عده ریختند مامورین وزارت اطلاعات و نمیدانم زندان و… با تعداد زیاد این افتضاح را بالا آوردند. آخر واقعاً چه؟ یک مشت اسیر… آدم با یک مشت اسیر این جوری رفتار میکند؟
آخر اینها که دم از اسلام میزنند. دم از مسلمانی میزنند. دم از خدا میزنند. دم از علی میزنند. این چه رفتاری است که با زندانیان میکنند. من اگر بخواهم یک روزی … باز کنم و بگویم که چه چیزهایی در دهه ۶۰ در این زندانها در دهه ۷۰ در دهه ۸۰ در ۸۸ در زندانهای مختلف دیدم شاید دنیا به شگفت بیاید. هیچوقت این اجازه را ندادند من افشا کنم. آن که الان هست گوشهای از این مسئله است. بنابراین این کارها را اینها میکنند و کردند و به دروغ تکذیب میکنند. حالا میبینید فردا که اینها افشا شد خانوادهها رفتند ملاقات کردند و آنها تایید کردند میگویند اینها خودشان خودشان را زدند. با هم دعوا کردند. با هم دعواشان شده چند نفر مجروح شدند.
در مورد مسئله اخیر که پیش آمده حالا امروز رفتند بعضی خانوادهها دادستانی و باید آنها برگردند ببینیم چه جواب دادند. مشخص است تکذیب میکنند میگویند نیست و نبوده و از روز دوشنبه که روز ملاقات زندانیان بند ۳۵۰ است باید ببینیم واقعاً چند نفر میآیند ملاقات، نمیآیند ملاقات، وقتی میآیند چه میگویند… اطلاعات بیشتری گرفته شود.
ولی من یک نکتهای را میخواهم بگویم. این مسئله در هر حال روشن خواهد شد. در ایران کسی که به عنوان زندانی سیاسی دستگیر میشود و این کار از ۳۵ سال پیش هم شروع شده منحصر به از سال ۸۸… من متاسفانه میبینم بعضیها صحبت از زندانیان بعد از ۸۸ میکنند. بعد از ۸۸ ما چند تا زندانی داریم. چند تا اعدامی داشتیم. چند نفر کشته شدند. ماگزیمم میگویند ۷۰ نفر. ما آقا در دهه ۶۰ ده ها هزار جوان را اعدام کردند. کشتند. شکنجه کردند و هزار بلا به سرشان آوردند. این مسئله مسئله امروز و دیروز نیست. این مسئله ۳۵ سال سابقه دارد.
الان هم آخرین بار خود من را… اولاً میریزند توی خانهات. زندگیات را به هم میریزند. اثاث را به هم میزنند. اموالت را برمیدارند میبرند. که چندین بار با خود من این کار را کردند. بعد هم میبرند در زندان. شما از اوین که وارد میشوی میخواهی وارد ۲۰۹ شوی چشم بند بهت میزنند. کارها و اعمال وحشتناک… آقا ما حدود هفت ماه زندان عشرت آباد بودیم حتی تا دم در توالت هم باید چشم بند میزدیم. چه بلاهایی سر ما آوردند. همه جا چه مال سپاه باشد چه مال وزارت اطلاعات باشد… زندانی وقتی میرود دست اینها میافتد اینها خودشان را آزاد میدانند مختار میدانند که هر بلایی که میخواهند سر زندانی بیاورند.
اتفاقات وحشتناکی در این مملکت افتاده که الان یک گوشههایی از آن تازگی فاش شده. ولی مطمئن باشند، حاکمیت مطمئن باشد، آقای خامنهای مطمئن باشد، آقای روحانی مطمئن باشد که این حقایق زیر پرده نمیماند و روزی فاش خواهد شد و تمام اینها که در این ۳۵ سال در این مملکت مسئولیتهایی داشتند باید جوابگو باشند. چه جوابگوی شکنجهها و آزارها وکشتارها و اینها و چه جواب دزدیها و فساد و فحشا و همه اینها را باید اینها جوابگو باشند. فکر نکنند که میتوانند با بعضی کارهای سطحی مسئله را حل کنند.
در مورد این مطلب اینها زیر بار نمیروند. از این جهت هم بیرون… ما سه نفر هر سه توی ایران هستیم… دیگر نمیگویند که نمیدانم عامل اسرائیل و عوامل آمریکا… آمریکا که الان جون جونی شده… این هستیم. ما در ایران هستیم و هر سه مان هم زندان رفتیم و هر سه مان هم زندان را تجربه کردیم و هر سه مان هم با این حکومت سر و کار داریم و هر سه مان هم زجر کشیدیم. خانوادههای ما را اینها متلاشی کردند. بنابراین این جریان هم یک طوری ماستمالی میشود. یک طوری از بین میرود.
اما من در آخر سخنم یک سخن با آقای روحانی دارم. آقای روحانی وقتی اطلاع پیدا کرد از این جریان، میخواهد چه کار کند؟ باز میخواهد سکوت کند؟ یا میخواهد اعلام کند بگوید آقا این کار از دست من خارج است. وزارت اطلاعات و دادستانی و قوه قضاییه در دست من نیست. تکلیف خودش را باید روشن کند.
ایشان مگر قول نداده بود همه این مسائل را حل کند؟ مگر قول نداده بود زندانیان سیاسی را آزاد کند؟ مگر قول نداده بود آنهایی را که در حصر هستند را رهایشان کند؟ کدام یک از این کارها را کرد؟ الان زندان چقدر خشونت بالاست که میریزند و میزنند و مجروح میکنند. متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه ایشان هم سکوت میکند.
در هر حال من معتقدم که باید به مردم توجه داد. به هر ترتیبی. با هر هزینهای مردم را باید روشن کرد که اینها دست بردارند از این کارها. آخر تا کی؟ ۳۵ سال بس است دیگر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر