۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۱, شنبه

آخرین لیست و مشخصات ۵۵ زندانی سیاسی-امنیتی بند هفت اوین

خبرگزاری هرانا – لیست زیر اسامی ۵۵ زندانی سیاسی-امنیتی زندان اوین است که با اتهاماتی نظیر «ارتباط با دول متخاصم» و یا «جاسوسی»، بازداشت و یا محکوم و زندانی شده اند. دست کم ۹ نفر از این زندانیان بیمار و نیازمند مبرم رسیدگی پزشکی هستند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، تفکیک زندانیان سیاسی-عقیدتی و امنیتی بر اساس ماهیت اتهامی است که علیه آنان مطرح شده است، عمده زندانیان امنیتی در ایران ذیل ماده ۵۰۱ (جاسوسی) و ماده ۵۰۸ (همکاری با دولت متخاصم) قانون مجازات اسلامی مورد محاکمه قرار میگیرند، با توجه به عدم شفافیت دستگاه قضایی در رسیدگی به این قبیل پرونده ها، با توجه به اینکه دستگاه قضایی بر اساس سابقه در مواردی برای برخورد با مخالفان سیاسی خود از طرح اتهامات امنیتی به عنوان حربه ای استفاده کرده است و با توجه به عدم اطمینان از برخورداری محکومان از یک دادرسی عادلانه، تهیه و تنظیم این لیست صرفا بر اساس طرح اتهامات رسمی قوه قضائیه علیه شهروندان زندانی صورت می‌گیرد و مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در غیاب شفافیت در پرونده های قضایی، مستقلا نمی‌تواند انتساب این اتهامات به شهروندان را تایید کند.
محکومین اتهامات جاسوسی و ارتباط با دول متخاصم در زندان اوین، اغلب در بند هفت این زندان نگهداری می‌شوند، لیست کامل اسامی و مشخصات این زندانیان که توسط هرانا تهیه، تنظیم و بروزرسانی شده است، به شرح زیر است:
۱- احمد قره‌چه، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: کارمند سابق سپاه پاسداران
۲- اسماعیل روکی، متهم به همکاری با دول متخاصم، بلاتکلیف، توضیحات: کارمند شرکت هواپیمایی ماهان
۳- اصغر پاداشی، متهم به جاسوسی، محکوم به تحمل ۱۳ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۴- امید شاهمرادی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۵- امید کوکبی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور، توضیحات: دانشجوی فیزیک در دانشگاه تگزاس آمریکا
۶- امیر درستی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۸ سال حبس تعزیری، توضیحات: دانشجوی رشته خلبانی
۷- امیر رضازاده بندرعباسی، جاسوسی، محکوم به تحمل ۱۳ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۸- امیرحسین (اسم مستعار ایمان) صیرفی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۷ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۹- ایرج (اسماعیل) غریبی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۱۰- ایرج درفشی، متهم به جاسوسی، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۱۱- بهزاد عباسی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: خلبیان بازنشسته نیروی هوایی مقیم کشورسوئد
۱۲- بهزاد میرزایی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۱۳- بهنام معنوی، جاسوسی، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: عضو سابق سپاه پاسداران
۱۴- جعفر شاکری، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۳ سال حبس تعزیری، توضیحات: دارای بیماری قلبی، نماینده سابق زیمنس آلمان
۱۵- جلیل محمدی باروقی، متهم به همکاری با دول متخاصم، بلاتکلیف، توضیحات: دانشجوی کارشناسی ارشد دردانشگاه شریف
۱۶- حسن فرجی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۷ سال حبس تعزیری، توضیحات: تبعه عراق، مبتلا به آرتروز گردن
۱۷- حمید زندی فر، متهم به جاسوسی، محکوم به تحمل ۸ سال حبس تعزیری، توضیحات: مشاورارشد واحد اکتشافات شرکت ملی نفت
۱۸- حمیدرضا درخشنده، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۷ سال حبس تعزیری، توضیحات: کارمند شرکت برق
۱۹- حمیدرضا مهاجرانی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۷ سال حبس تعزیری، توضیحات: استاد دانشگاه ادبیات عرب درقطر
۲۰- داودی اسدی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۷ سال حبس تعزیری، توضیحات: کارمند شرکت هواپیمایی هما
۲۱- رسول حیدرزاده، جاسوسی و اجتماع و تبانی، محکوم به تحمل ۷ سال حبس تعزیری، توضیحات: مقیم کشور آذربایجان
۲۲- رضا جوکاری، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: کارمند انرژی اتمی نیروگاه بوشهر
۲۳- رضا سمیعی منفرد، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری، توضیحات: کارمند بانک مرکزی
۲۴- سالار ستوده، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری، توضیحات: کارمند سایت اتمی نطنر
۲۴- سعید نوروزی، متهم به همکاری با دول متخاصم، بلاتکلیف ، توضیحات: ندارد
۲۵- شهرام وحدتیان، متهم به همکاری با دول متخاصم، بلاتکلیف ، توضیحات: استاد مدرس در دانشگاه امیرالمومنین اهواز
۲۶- صادق زاهدی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۷ سال حبس تعزیری ، توضیحات: کارمند شرکت ملی نفت
۲۷- عبدالستارشیخ، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری، توضیحات: تبعه پاکستان،دانشجوی رشته هنر در مقطع دکترا در ایران بوده است و اسم هنریش راجاست.
۲۸- علی اعلائی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۸ سال حبس تعزیری، توضیحات: زندانی سالخورده و مبتلا به آلزایمر
۲۸- علی آذری فر، متهم به همکاری با دول متخاصم، بلاتکلیف ، توضیحات: دانشجوی سابق استرالیا
۳۰- علی باقری، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۹ سال و شش ماه حبس تعزیری، توضیحات:ساکن آلمان، اتهام ورود غیرقانونی او به کشور همچنان در دست رسیدگی است
۳۱- علی عسگری، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۷ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۳۲- علیرضا احمدی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۴ سال حبس تعزیری، توضیحات: دارای معلولیت جسمی
۳۳- علیرضا گلی پور، متهم به همکاری با دول متخاصم و غصب عنوان، بلاتکلیف، توضیحات: ندارد
۳۴- غلامرضا حسینی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۹ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۳۵- فرهاد اطلسی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۳۶- کامیار ثابتی صنعت، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۳۷- کمال فروغی ابری، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۸ سال حبس تعزیری، توضیحات: تبعه انگلستان
۳۸- کیاوش صبوری، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۷ سال حبس تعزیری، توضیحات: پزشک و استاد دانشگاه در کشور آذربایجان
۳۹- مانی خوارزمی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۲ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۴۰- مجید ریک افراز، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۴۱- محمد آقایی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۷ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۴۲- محمدحسین اینانلو، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۴ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۴۳- محمدرضا یزدان پرست، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۴ سال حبس تعزیری، توضیحات: کارمند حراست خبرگزاری ایرنا
۵۹- محمد مهدی احمدی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۶۲- محمد میلاد شهابی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری، توضیحات: دانشجوی رشته کارشناسی ارشد دانشگاه شریف
۴۴- محرم هادی سرابی، متهم به همکاری با دول متخاصم، بلاتکلیف، توضیحات: کارمند بازنشسته وزارت اطلاعات
۴۵- محمد یوسف جوکار، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۴۶- محمدرضا نژد جوادی پور، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۴ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۴۷- مختار صالحی، متهم به همکاری با دول متخاصم و خروج غیرقانونی از کشور، محکوم به تحمل ۷ سال حبس تعزیری ، توضیحات: ندارد
۴۸- مرتضی خسروی راد ، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری، توضیحات: کارمند مخابرات
۴۹- مرتضی رحیم طایفه، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری ، توضیحات: زندانی سالخورده، سرهنگ بازنشسته ارتش
۵۰- مصطفی رحیم بصیری، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: خلبان سابق نیروی هوایی ایران و پناهنده سابق در کشور انگلستان
۵۱- منوچهر محمدعلی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: مترجم زبان فرانسه
۵۲- نادر احمدی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: کارمند شرکت نفت
۵۳- نورمحمد قویدل، جاسوسی و اجتماع و تبانی، محکوم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری، توضیحات: ندارد
۵۴- یعقوب ملکی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری، توضیحات: خلبان بازنشسته نیروی هوای
۵۵- کاوه شاهرخی، متهم به همکاری با دول متخاصم، محکوم به دوسال و شش‌ماهحبس تعزیری، توضیحات: ندارد
از میان زندانیان فوق، افراد ذیل زندانیان بیمار و نیازمند رسیدگی پزشکی هستند:
۱- کمال فروغی با بیماری سرطان پروستات.
۲- جعفر شاکری با بیماری قلبی و دیابت پیشرفته.
۳- علی اعلایی با بیماری آلزایمر
۴- مرتضی رحیم طایفه که به علت کهولت سن از بیماری های مختلف رنج می برد.
۵- کیاوش صبوری با بیماری دیابت پیشرفته، ورم و زخم شدید پاها به نحوی که عفونت زخم ها به خون راه پیدا می‌کند.
۶- علیرضا احمدی با بیماری‌ اسکیزوفرنی و بیماری جسمی حرکتی (پای سمت چپش کوتاه تر است) و همچنین پرده دیافراگم وی نیز پاره شده.
۷- امید کوکبی (به علت سرطان کلیه به بیمارستان منتقل شد).
۸- مصطفی رحیم بصیری،بیماری قلبی شدید و تنگی نفس به نحوی که بعضی شب ها به بهداری منتقل شده و زیر دستگاه اکسیژن قرار می گیرد.
۹- حسن فرجی مبتلا به آرتروز گردن.

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۰, جمعه

روایت اجمالی شاهدان از وضعیت زندان دیزل‌آباد کرمانشاه

خبرگزاری هرانا– زندان دیزل‌آباد در غرب شهر کرمانشاه از ۱۰ بند و ۶ سالن موسوم به «مشاوره» تشکیل شده است. در این گزارش زندانیان این زندان از بد رفتاری و ضرب‌وشتم توسط مسئولین زندان، بی کیفیتی و کمبود غذا، عدم رعایت بهداشت و فقدان رسیدگی پزشکی می‌گویند. جمعیت این زندان بنابر گزارشات رسمی بسیار بیشتر از ظرفیت زندان است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اگرچه آمار رسمی از تعداد زندانیان زندان دیزل‌آباد در غرب شهر کرمانشاه در دسترس نیست، اما بنا بر گفته های زندانیان این زندان، جمعیت این زندان حدودا ۶۰۰۰ نفر تخمین زده می‌شود. بر اساس گزارشات رسانه‌های داخلی، جمعیت این زندان چندبرابر طرفیت آن است.
یکی از زندانیان زندان دیزل‌آباد در گفتگو با هرانا در مورد تعداد بخش‌ها و جمعیت این زندان گفت: “زندان دیزل‌آباد ۱۰ بند دارد و ۶ [سالن] «مشاوره» دارد. مشاوره ۱ برای جوانان است و بقیه بزرگسالان. بند هفت قرنطینه جوانان و بند هشت قرنطینه بزرگسالان است. بند ۱۰ هم عمومی است و مصرف متادون و سیگار آزاد است. این زندان حداقل ۶۰۰۰ زندانی دارد و در بخش قرنطینه هم دست‌کم ۵۰۰ زندانی نگهداری می‌شوند.”
این شاهد عینی همچنین در مورد وضعیت تغذیه تاکید کرد: “وضعیت غذای این زندان افتضاح است. غذا کم و فاقد ارزش غذایی است و اگر ملاقات و خانواده نداشته باشید دچار سوتغذیه خواهید شد. صبحانه یک مربا و یک کره، روز بعد یک تخم مرغ و یک نان، روز بعد پنجاه گزم پنیر. بعضی وقت‌ها هم صبحانه پنیر می دهند و هم شام.”
زندانی دیگری که از بیماری پوستی رنج می برد در مورد وضعیت بهداشت و رسیدگی پزشکی خاطرنشان کرد: “اکثر زندانیان مریض هستند، شپش در زندان پر است و بیماری‌های پوستی واگیردار بیداد می کند. اگر شانس داشته باشیم در هرماه تنها یک‌بار نوبت دکتر به ما می رسد و در همان یک‌بار تعدادی داروی ساده تجویز می شود و در صورت عدم درمان اقدام دیگری صورت نمی‌گیرد.”
زندانی سوم در گفتگو با گزارشگران هرانا از ضرب‌وشتم لب به سخن گشود: “این‌جا مثل حیوان با ما رفتار می‌کنند. به هر بهانه‌ای مورد ضرب‌وشتم توسط مسئولین و ماموران زندان قرار می‌گیریم. اگر از مرخصی برگردیم و مشکوک به حمل مواد باشیم، مقعدمان را چرب می‌کنند و باید ۴۸ ساعت با دست‌بند روی چال بنشینیم. اگر موادی در کار نباشد که هیچ دریغ از یک معذرت‌خواهی خشک و خالی. اما خدا نکند از زندانی مواد بگیرند، به بند ۹ فرستاده می شود و ضرب‌وشتم و شکنجه در انتظارش است.”
این زندانی با گلایه‌مندی از بلاتکلیفی زندانیان و درخواست‌های نامشروع از خانواده‌ها گفت: “تعداد زیادی زندانی این‌جا هستند که دو و یا سه‌سال است هنوز حکمی دریافت نکرده و بلاتکلیف هستند. بعضی از کادر زندان درخواست رشوه و حتی نامشروع از خانواده‌های زندانیان می کنند. مثلا اگر خانواده زندانی بخواهد لباسی برای زندانی‌اش بفرستد داخل یا باید پول رشوه داشته باشد یا آماده شنیدن درخواست‌های نامشروع این افراد باشد.”
dizel-abad-kermanshah


۱۳۹۵ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

۲۰۰روز بی خبری از وضعیت فعالان اهل سنت بازداشت شده در گلستان

مکان ارتباط تلفنی و ملاقات با خانواده خود را نداشتند ٬و همچون از محل نگهداری آنها اطلاع رسانی نشده و هیچ یک از اتهام این فعالین اعلام نشده است.
خانواده این بازداشت شدگان به هر نهادی که مراجعه نمودند ٬بی جواب گذاشته می شوند. تنها یک بار به آنها گفته شده که در مشهد هستند که در این موضوع هم “اطمینانی” به خانواده هایشان داده نشده است.
ماه گذشته جمعی از معتمدان شهرستان علی آباد کتول به نور مفیدی نماینده ولی فقیه در استان گلستان نامه نوشته و از وی خواستند برای مشخص شدن وضعیت این بازداشت شدگان مداخله نماید این نامه اما بدون پاسخ ماند.
اسامی این هفت نفر:
مولوی عبدالرحیم گرگیج
مولوی عبدالحکیم گرگیج
مولوی جمعه گرگیج
مولوی محمد بلوچ
مولوی علیرضا اشترک فرزند جمعه، امام جماعت روستای قراول ازتوابع شهرستان کلاله
ابراهیم زرین
محمد ترکمن.
‫#‏لرستان‬ ‫#‏تهران‬ ‫#‏مشهد‬ ‫#‏اصفهان‬ ‫#‏کرج‬ ‫#‏تبریز‬ ‫#‏شیراز‬ ‫#‏اهواز‬ ‫#‏خوزستان‬‫#‏قم‬ ‫#‏کرمانشاه‬ ‫#‏ارومیه‬ ‫#‏رشت‬ ‫#‏گیلان‬ ‫#‏کرمان‬ ‫#‏همدان‬ ‫#‏اراک‬ ‫#‏یزد‬ ‫#‏قزوین‬‫#‏اردبیل‬ ‫#‏یاسوج‬ ‫#‏کردستان‬ ‫#‏مازندران‬ ‫#‏سیستان_بلوچستان‬ ‫#‏گلستان‬‫#‏ایلام‬ ‫#‏هرمزگان‬ ‫#‏چهارمحال_بختیاری‬

۱۳۹۵ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

گلپایگان؛ اجرای حکم شلاق یک زن در ملا عام

خبرگزاری هرانا– حکم «شلاق حدی» یک زن امروز در ملاعام در شهر گلپایگان اجرا شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از صراط، حکم «شلاق حدی» زنی که از چهار سال پیش، متهم به قتل شوهرش با همکاری مردی دیگر و داشتن «رابطه نامشروع» با وی بود در ملا عام اجرا شد.
هویت این زن در رسانه‌های ایران «س-ت» اعلام شده است. وی همچنین به اتهام «معاونت در قتل» به ۱۵ سال حبس محکوم شده است.
متهم ردیف اول این پرونده نیز آقای «ح-ف» با اتهام «قتل عمد» به اعدام و اتهام «رابطه نامشروع» به صد ضربه «شلاق حدی» محکوم شده است.
شایان ذکر است، حکم این دو متهم در دیوان عالی کشور به تایید رسیده است

image

۱۳۹۵ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

محکومیت روزنامه نگاران بازداشت‌ شده به ۵ تا ۱۰ سال حبس تعزیری

خبرگزاری هرانا ـ علیزاده‌ طباطبایی وکیل مدافع روزنامه نگاران بازداشت شده گفت که آفرین چیت‌ساز، احسان مازندرانی، داود اسدی و سامان صفرزایی در دادگاه انقلاب در مجموع به ۲۷ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تسنیم، سیدمحمود علیزاده‌طباطبایی با اشاره به احکام صادرشده برای متهمان دستگیر شده اظهار کرد: “دادگاه انقلاب این متهمان را در مجموع به ۲۷ سال حبس تعزیری محکوم کرده است”.
وی ادامه داد: “طبق حکم دادگاه، آفرین چیت‌ساز به‌اتهام اجتماع و تبانی به‌قصد برهم زدن امنیت و ارتباط با دولت‌های بیگانه به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده است”.
این وکیل دادگستری ادامه داد: “احسان مازندرانی نیز به‌اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه امنیت، از سوی دادگاه به تحمل ۷ سال حبس محکوم شده است. داود اسدی و سامان صفرزایی نیز به‌اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت، هرکدام به تحمل ۵ سال حبس محکوم شده‌اند”.
علیزاده‌طباطبایی از تصمیم این متهمان برای اعتراض به احکام صادره خبر داد.
احسان مازندرانی روزنامه نگار و فارغ التحصیل دانشکده خبر است که دوسال پیش (۱۳۹۲) به سمت مدیرمسئولی روزنامه فرهیختگان رسید. او پیش از این نیز در اسفند ۹۱ در پی موج بازداشت روزنامه نگاران در دفتر روزنامه اعتماد بازداشت و پس از حدود سه هفته با سپردن وثیقه از بند ۲۰۹ زندان اوین آزاد شد.
اما مازندرانی تنها روزنامه نگاری نیست که ۱۱ آبان ماه دستگیر شده و هنوز آزاد نشده است، آفرین چیت ساز، یادداشت نویس روزنامه ایران و سامان صفرزایی دبیر بین الملل نشریه اندیشه پویا، عیسی سحرخیز روزنامه نگار و فعال سیاسی نیز همان روز توسط سپاه بازداشت شدند و هیچ کدام از آنها تاکنون آزاد نشده اند.
به گزارش نشریات تندرو، بازداشت عیسی سحرخیز و چند تن دیگر از روزنامه نگاران از جمله “احسان مازندرانی”، “آفرین چیت ساز” و “سامان صفرزایی”، در چارچوب پروژه امنیتی به عنوان مقابله با نفوذ انجام شده است که پس از یکی از سخنرانی های آقای خامنه ای درباره راه های نفوذ “دشمن” و لزوم مقابله با آن در سطح رسانه ها مطرح شد.

hokm

۱۳۹۵ اردیبهشت ۶, دوشنبه

محاکمه چهار فعال مسیحی ایرانی به اتهام ترویج مسیحیت!

احضار چهار فعال مسیحی ایرانی به دادگاه به اتهام ترویج مسیحیت!
 چهار تن از فعالین مسیحی ایرانی  به نامهای امین خاکی ،حسین بارون زاده(دانیال) محمد بهرامی،رحمان بهمنی (ضیاء)  در تاریخ دوشنبه ۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۴(اول فوریه ۲۰۱۶) به اتهام ترویج مسیحیت به دادگاه احضار شده اند.
این افراد روز  چهار شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ که برای تفریح به همراه ۴تن دیگر به نامهای حسین اعتمادی فر (یوناتان)،  سلیمه رحیمی (مرتا)، فاطمه باقری و امینه معلا  به اطراف شهر شوش مراجعه کرده بودند ،توسط نیروهای امنیتی که با   تعداد ۳ خودروی سواری  به همراه یک مینی بوس به محلی که این افراد برای تفریح حضور داشتند با ارایه حکمی که در آن فقط اسامی   امین خاکی و حسین بارون‌زاده نوشته شده بود بازداشت شدندعلت بازداشت نیز   ترویج مسیحیت عنوان شده بود.
مدتی بعد  حسین اعتمادی فر (یوناتان)،  سلیمه رحیمی (مرتا)، فاطمه باقری و امینه معلا آزاد شدند. و حسین بارون زاده(دانیال) محمد بهرامی،رحمان بهمنی (ضیاء) به بند امنیتی زندان کارون سالن شماره ۸منتقل شدند. 
پس از آن  امین خاکی  پس از بازداشت طولانی در ستاد خبری وزارت اطلاعات شهر اهواز و همچنین ضرب و شتم شدید که آثار آن در بدن وی مشهود بوده  روز چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳ به  زندان کارون اهواز منتقل شد،نامبرده پس از تحمل حدود ۱۰ ماه حبس روز ۱۳ دی ماه سال گذشته  با قید وثیقه  از زندان آزاد شد.
این در حالی است که ایران در لیست سالیانه سازمان درهای باز(OpenDoors) نهمین کشور مسیحی ستیز جهان در سال گذشته میلادی  شناخته شده است،نوکیشان مسیحی  در ایران همواره  با اتهام های از قبیل اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام و ارتداد مواجه هستند که مجازات آن حبس های طولانی مدت و یا حکم اعدام که دردادگاه تجدید نظر به حبس های طولانی مدت تبدیل میشود میباشند.
قرار گرفتن ایران در مرز قرمز لیست منتشر شده توسط سازمان درهای باز  نشان از آزار و اذیت بینهایت مسیحیان میباشد،وضعیت ایران  با توجه به وعده های حسن روحانی پیش از انتخابات ریاست جمهوری در ارتباط با حق و حقوق اقلیت های مذهبی نه تنها تغییری حاصل شده است بلکه بدتر هم شده است.
در مادهٔ ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر که حکومت ایران نیزیکی از کشورهایی هست که  متعهد به اجرای آن شده است آمده که هر انسانی حق  آزادی اندیشه،  دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب ، و آزادی علنی  کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.
با اینحال جمهوری اسلامی  همچنان از اجرای آن چیزی که متعهد شده است سر باز میزند و اقلیت های مذهبی در ایران همچنان تحت آزار و اذیت میباشند،این پر واضح است که حکومت ایران با عدم توجه به تعهد خود قانون کشور را تبدیل به یک قانون  تک مذهبی اجباری  اسلام شیعه کرده است و تمام حق و حقوق به عبادات اسلام شیعه داده میشود، نقض حقوق  ، مسیحیان، بهائیان، یهودیان و مسلمانان سنی که توسط عناصر تندرو شیعه مسلمان اجرا میشود  تماما تحت حمایت  رهبر جمهوری اسلامی علی خامنه ای می باشد.
محاکمه چهار فعال مسیحی ایرانی به اتهام ترویج مسیحیت!


۱۳۹۵ اردیبهشت ۵, یکشنبه

لزوم رسیدگی پزشکی به عبدالفتاح سلطانی، وکیل مدافع محبوس

خبرگزاری هرانا – عبدالفتاح سلطانی وکیل مدافع زندانی که از بیماری های مختلفی از جمله قلبی، گوارشی و نوسان فشار خون رنج می برد، در پی کاهش وزن غیرطبیعی مستلزم رسیدگی مضاعف پزشکی است. این فعال حقوق بشر محبوس همجنین دچار دیسک کمر و گردن نیز شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عبد الفتاح سلطانی وکیل محبوس در زندان اوین که از بیماری های مختلف از جمله «بیماری قلبی»، «دیسک کمر و گردن»، «نوسان فشار خون» و «مشکلات جدی گوارشی» رنج می برد، اخیرا دچار کاهش غیرطبیعی وزن شده است. این نگرانی رسیدگی پزشکی جدی تری در مورد وی را می طلبد.
معصومه دهقان، همسر آقای سلطانی در تایید این نگرانی نوشت: “وقت ملاقات پزشک آقای سلطانی را روز چهارشنبه برای دادستانی فکس کرده ام و امیدوارم خلف وعده نکنند.”
وی همچنین تاکید کرده است «کم شدن وزن او موجب نگرانی ما شده است.»
پیش‌تر مائده سلطانی دختر این وکیل و فعال حقوق بشر زندانی همچنین در صحبتی با هرانا درباره ی وضعیت جسمانی پدر خود گفته بود: “پدر من در زندان دچار نوسان فشار خون شده و با مشکلات گوارشی جدی مواجه است، با وجود شرایط نامناسب بهداشتی و فضای کم و نبود نور و هوای آزاد، حتی زندانیان جوان هم به مرور دچار مشکلات جسمی خواهند شد، چه برسد به یک فرد ۶۰ ساله.”
عبدالفتاح سلطانی در ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ در پی اعتراضات به نتایج انتخابات، توسط ضابطان دادگاه انقلاب دستگیر و روانه بند دویست و نُه زندان اوین شد. اساس اتهامات علیه وی، شرکت در تاسیس «کانون مدافعان حقوق بشر ایران»، دریافت جایزه حقوق بشر شهر نورنبرگ آلمان، فعالیت تبلیغی علیه نظام و مصاحبه درباره وضعیت موکلانش با رسانه‌ها است.
او توسط قاضی مرتضوی متهم به جاسوسی – از طریق افشای اطلاعات پرونده موکلان خود که به جاسوسی متهم شده بودند – و همچنین تبلیغ علیه نظام شد و بیش از ۷ ماه را در زندان اوین گذراند. آقای سلطانی در دادگاه بدوی به ۵ سال حبس و ۵ سال محرومیت از خدمات اجتماعی محکوم شد. اما دادگاه تجدید نظر وی را پس از ۲۱۹ روز حبس از کلیه اتهامات تبرئه کرد و تلاشهای او برای تحت پیگرد قرار دادن مقامات دستگاه قضایی به نتیجه‌ای نرسید.
عضو موسس کانون مدافعان حقوق بشر مجددا در تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۳۹۰ دستگیر شد و از آن زمان تا کنون در زندان اوین به سر می برد. طی سال هایی که آقای سلطانی در زندان به سر برده است، بارها به دلیل بیماری قلبی و فشار خون به بهداری زندان مراجعه کرده و در سال ۱۳۹۲ برای ۴۱ روز در بیمارستان بستری بود که قبل از بهبودی کامل به زندان برگردانده شد.
وکیل زندانی در اسفند ماه ۱۳۹۰، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی پیر عباس به ۱۸ سال حبس در تبعید به شهر برازجان و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد که در مرحله تجدید نظرحکم حبس به ١٣ سال کاهش یافت. این حکم با اعمال ماده ۱۳۴ به ۱۰ سال تقلیل یافت.
عبدالفتاح سلطانی همچنین بیست‌وهفتم دی ماه ۹۴ پس از بیش از چهار سال برای اولین بار به مرخصی اعزام شد و در پی مخالفت مسئولین قضایی با تمدید بیشتر مرخصی، این فعال حقوق بشر زندانی روز شنبه بیست و چهارم بهمن ماه به زندان بازگشت.


soltani abdolfattah



۱۳۹۵ اردیبهشت ۴, شنبه

شرایط غیرانسانی زندانیان تراجنسیتی در زندان اوین

خبرگزاری هرانا – زندانیان تراجنسیتی در شرایطی غیرانسانی گاها برای گذران حبس های چندین ساله، بدون تلفن، هواخوری و حتی فروشگاه در وضعیتی شبیه سلول انفرادی در «فاز یک» طبقه چهارم بند ۲۴۰ زندان اوین نگهداری می شوند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اگر چه بعضا در خبرهای خبرگزاری های داخلی ایران گزارش هایی در مورد مشکلات شهروندان تراجنسیتی منتشر می شود و سازمان های همچون «سازمان بهزیستی»، «انجمن حمایت از بیماران اختلال هویت جنسی ایران» و «محتا – مرکز حمایت از تراجنسی های ایرانی» برای حمایت از آنها فعالیت می کنند، اما روند دستگیری و نگهداری آنان در شرایطی غیر انسانی در بند ۲۴۰ زندان اوین هم‌چنان ادامه دارد.
طبقه چهارم بند ۲۴۰ زندان اوین متعلق به سازمان زندان ها و شبیه یک «N» است. این طبقه از سه «فاز» تشکیل شده و زندانیان تراجنسیتی که دستگیر می شوند به فاز یک این طبقه منتقل می شوند.
یک شاهد عینی در این‌باره در گفتگو با هرانا گفت: “این زندانیان نه هواخوری دارند و نه تلفن، فروشگاه نیز ندارند فقط باید غذای نامرغوب زندان را بخورند. «عاطفه»، اسم زنانه یکی از این زندانی ها بود که مدت ۵ سال در این بخش نگهداری می شد. زندانی دیگری با اسم زنانه «گندم» و اسم اصلی «محمد حسین سلطانی» نیز همراه این زندانیان بود. شرایط این بخش چیزی شبیه سلول های انفرادی است.”
شاهد دیگری در رابطه با مشاهدات خود از این بند به هرانا گفت “این زندانیان در محاکم قضایی و رفتار مسئولان زندان شاهد رفتارهای توهین آمیز هستند، بعضی از آنان به حبس های چندین ساله محکوم و در چنین شرایط غیرانسانی با روحیات بسیار لطیف نگهداری می شوند. حدودا ۱۰ الی ۱۲ نفر نفر میانگین جمعیت این بخش است و در فصل های مختلف کم و زیاد می شوند.”
این منبع در ادامه سخنان خود افزود “آنان را مانند کسانی که بیماری مسری دارند قرنطینه کرده اند، حتی عمده زندانیان چیزی در مورد آنان نمی دانند. ترانس ها در شرایطی مجبورند محیط انفرادی و بسته را تحمل کنند که در حقوق انسانی با سایر زندانیان که شرایط بسیار بهتری دارند برابرند.”
تصویر از سایت انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی ایران
تصویر از سایت انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی ایران
اگر چه با فتوایی که آیت‌الله خمینی صادر کرده بود، هویت افراد تراجنسیتی در ایران هرچند با محدودیت‌های بسیار، به رسمیت شناخته می‌شود. اما مقامات ایران هنوز هویت تراجنسیتی را به عنوان یکی از زیرشاخه‌های «اختلال جنسیتی» شناسایی و دسته‌بندی می‌کنند.
مهدی صابری، رئیس هیأت‌مدیره انجمن حمایت از «بیماران اختلال هویت جنسی» بارها تاکید کرده که «چرا پلیس به محض برخورد با این افراد در خیابان، آنها را بازداشت می‌کند و تا زمانی که آنها بتوانند از طریق مجاری قانونی و پزشکی قانونی، بیماری‌شان را ثابت کنند در بازداشت می‌مانند؟»
شایان ذکر است، در خرداد‌ ماه سال گذشته رسانه های ایران خبری مبنی بر تدوین لایحه‌ای برای حمایت بهتر از افراد تراجنسیتی در ایران هم‌زمان در مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی ایران و وزارت تعاون و رفاه اجتماعی، گزارش کردند و جمعیت این شهروندان ۱۵۰ هزار نفر اعلام شد. اما سرنوشت این لایحه نیز تاکنون بلاتکلیف ماند.
آقای احمد شهید، گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل برای امور حقوق بشر ایران در چندین گزارش خود به وضعیت نابسامان تراجنسیتی‌ها در ایران پرداخته و تاکید کرده است که تراجنسیتی‌ها در ایران با انواع تبعیض‌های مضاعف در حوزه‌ی بهداشت، شغل و خانواده مواجه‌اند.
در این گزارشات از مقامات پزشکی ایران انتقاد شده که افراد را مجبور به انجام عمل تغییر جنسیت می‌کنند و تاکید شده که این عمل‌های جراحی مطابق «هنجارهای پزشکی و حرفه‌ای» صورت نمی‌گیرد و در بسیاری موارد با شیوه‌های استاندارد فاصله دارد.
لازم به توضیح است تراجنسیتی یا ترنس‌جندر به جنبه جنسیت در افرادی دلالت دارد که هویت جنسی شان فرای تعاریف دوگانه مرد و زن است که تغییر جنسیت می دهند یا ترجیح می دهند در هویتی متفاوت از جنسیت بیولوژیک خود اجراگری جنسی داشته باشد.
یعنی یک فرد که خود را به صورت زن، مرد، دوجنسه، یا بی‌جنسیت ببیند ولی دیگران فرد را از لحاظ ظاهری یا ژنتیکی به صورت دیگر ببینند. در واقع ترنسجندر یک گرایش جنسی نیست.

بیش از ۲۰۰هزار زندانی در کشور وجود دارد

خبرگزاری هرانا ـ نایب رئیس کمیسیون قضایی وحقوقی مجلس با انتقاد از افزایش جمعیت زندانیان کشور، از همکاری نکردن دستگاه ها برای به سرانجام رسیدن لایحه قضازدایی با هدف کاهش عناوین مجرمانه انتقاد کرد.
به گزارش خیرگزاری هرانا به نقل از خانه ملت، حمیدرضا طباطبایی نائینی در توضیح وضعیت حمایت از خانواده زندانیان، گفت: “در آیین‌نامه سازمان زندان‌ها برای حمایت از خانواده زندانیان موادی پیش‌بینی شده به طوریکه انجمن حمایت از خانواده زندانیان در شهرهایی که زندان دارد با عضویت فرماندار، دادستان، امنای شهر و رئیس زندان در راستای حمایت از خانواده زندانیان تشکیل شده است”.
لزوم تشکیل سازمان حمایت از خانواده زندانیان با هدف کاهش آسیب
نماینده مردم نائین در مجلس شورای اسلامی افزود: “انجمن حمایت از زندانیان با برنامه‌ریزی در دفعات مختلف کمک‌های نقدی و مالی به خانواده‌های زندانیان داشته و برای خانواده‌ها و زندگی پس از آزادی زندانیان نیز برنامه‌ریزی کرده است”.
وی با بیان اینکه طرح جدی برای حمایت از خانواده زندانیان در کمیسیون قضایی وحقوقی مطرح نشده است، گفت: “انجمن حمایت از زندانیان با کمیته امداد امام خمینی همکاری بسیار خوبی دارد اما متاسفانه جمعیت زندانیان در کشور به بیش از ۲۰۰ هزار زندانی می‌رسد که برای حمایت جدی و با برنامه نیازمند تشکیل “سازمان حمایت از خانواده زندانیان” هستیم”.
طباطبایی نائینی با یادآوری اینکه دولت به تنهایی با منابع اندک توانایی حمایت از خانواده زندانیان را ندارد، تصریح کرد: “کمیته امداد امام و سایر نهادهای حمایتی تا حدودی از این افراد حمایت می‌کنند اما باید توجه داشت که خانواده‌های زندانیان به خصوص خانواده معدومان و زندانیان محکوم به حبس بلند‌مدت در معرض بزرگترین آسیب‌های کشور هستند”.
این نماینده مردم در مجلس نهم با بیان اینکه خانواده بسیاری از زندانیان در معرض انجام اقدامات مجرمانه هستند، گفت: “زیرا شرایط و بستر برای این افراد فراهم است، البته نبود برنامه‌ریزی مناسب برای این افراد نیز در سال‌های اخیر بی تاثیر نیست”.
بازداشت‌ها در کشور قاعده‌مند نیست؛ مخالفت سازمان‌های دولتی علت به سرانجام نرسیدن لایحه قضازدایی
وی تاکید کرد: “قوه قضاییه با همکاری دولت باید برای خانوده زندانیان برنامه‌ریزی‌های لازم را انجام دهد؛ هرچند مهم‌ترین گام‌ها باید در راستای کاهش جمعیت زندانیان برداشته شود، متاسفانه کشور ما از نظر میزان بازداشت‌ها قاعده‌مند نیست؛ در چنین شرایطی احتمال کاهش آسیب با افزایش نهادهای حمایتی هم بسیار کم است”.
طباطبایی نائینی یادآور شد: “لایحه قضازدایی برای کاهش عناوین مجرمانه نیز در کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس مطرح شد اما مخالفت بسیاری از سازمان‌های متولی در دولت سبب شد تا این لایحه به سرانجام نرسد، در حقیقت کشور ما در رسیدگی به جرایم مشکل فرهنگی دارد چراکه از مرحله نخست برخورد با تخلف جرم‌انگاری شده در حالی که در کشورهای پیشرفته سازمان‌های اجرایی اختیاراتی برای برخورد با متخلفان دارند”.
۶۰درصد زندانیان وابسته به مواد مخدر هستند
این نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه از رژیم گذشته در کشور دائما جرم‌انگاری صورت گرفته، گفت: “نتیجه افزایش جرم‌انگاری در کشور تراکم زندانیان است، متاسفانه در حال حاضر ۶۰ درصد زندانیان مجرمان وابسته به مواد مخدر هستند که اعدام‌های مکرر و حبس‌های طولانی تنها آسیب‌های اجتماعی به جا گذاشته و قاچاقچیان را مسلحانه‌تر کرده است”.
نایب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس نهم ضمن بیان اینکه با اعدام نتیجه مورد نظر حاصل نشده است، گفت: “قوه قضاییه به تنهایی نمی‌تواند اقدام به کاهش تراکم زندانیان و عناوین مجرمانه کند، این کارها نیازمند برنامه‌ریزی کلان است تا با کاهش تراکم زندانیان، امکان حمایت مناسب‌تر از خانواده زندانیان نیز فراهم شود”.

zendani

۱۳۹۵ اردیبهشت ۳, جمعه

دست دادن در «ایران» جرم سیاسی و مشکل ناموسی است

حکومت‌های توتالیتر و آدم‌های دگم مذهبی یا متعصب‌های غیرمذهبی از موانع آزادی هستند.
«محبت‌نیوز»  –  دست دادن زنان و مردان با یکدیگر در بین بخش اعظمی از مردم ایران موضوعی جا افتاده و عادی است، اما هستند کسانیکه به واسطه دیدگاه‌های مذهبی خود از این کار امتناع می‌کنند.
از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون این عرف مذهبی در سیاست هم تاثیرگذاشت و تا امروز کمتر سیاستمداری پیدا شده که حداقل در مقابل چشم رسانه‌ها و یا دیگر همکاران خود دست مرد یا زن نامحرمی را به رسم دیپلماتیک بفشارد. اما طی سال‌های اخیر معدود افرادی در بین سیاستمداران و هنرمندان بودند که فارغ از این چارچوب‌ها سنت شکنی‌کردند.
رادیو زمانه در گزارشی به قلم «فاطمه اختصاری» در گزارشی با عنوان «ایران؛ کشوری که دست دادن در آن جرم سیاسی و مشکل ناموسی است» به این موضوع پرداخته است.
به اعتقاد این نویسنده بخشی از دلایل غیراخلاقی بودن دست دادن زنان ومردان این است که از این حالت به عنوان ابزار قدرت حکومت برای سرکوب مخالفانش استفاده می‌کند.
او در تشریح این ادعا می‌گوید: «حکومت‌های توتالیتر مثل حکومت ایران به گزینه‌های مشخصی نیاز دارند که در جامعه خریدار داشته باشد و جامعه را تحت تأثیر قرار دهد.»
عامل دیگر این است که با طرح اینگونه مسائل حساسیت‌های عمومی را بیشتر تحریک می‌کنند. به نوشت او یکی از روش‌های سرکوب فعالان سیاسی نیز متهم کردن آنها به فساد اخلاقی است که از ابتدای جمهوری اسلامی هم سابقه داشته است.
او با طرح این پرسش که «چرا این اهرم فشار برای زنان در سطح وسیع‌تری به‌کار گرفته می‌شود؟» پاسخ داده […] زنان در جامعه ایران با تابوهای اخلاقی بیشتری روبه‌رو هستند و مردم خیلی سریع‌تر نسبت به این قضیه تحریک می‌شوند.
زیرا حتی مردمی را که حکومتی و مذهبی نیستند می‌شود با زدن انگ‌ اخلاقی به یک زن، تحریک کرد.
قشر عام جامعه قابلیت این را دارد که این اتّهام‌ها را سریع «باور» کند، در گسترش و «انتقال» این شایعه فعّال باشد و به آن «واکنش تهاجمی» نشان دهد.
او آدم‌های دگم مذهبی یا متعصب‌های غیرمذهبی را هم عاملی دیگر دانسته که گاهی کاسه داغ‌تر از آشِ حکومت می‌شوند و حاضر نیستند در مقابل مسائل کوچکی مثل دست دادن کوتاه بیایند.
به اعتقاد نویسنده علت سیاسی شدن امور شخصی مثل دست دادن و روبوسی و… هر کدام از مواردی که برشمردیم باشد، تنها چاره‌اش تغییر نگاه مردم به مالکیت زن بر تن و جسم خود است.

mohabatnews23234

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

خارج کردن کلیه امید کوکبی به علت ابتلا به سرطان در زندان

خبرگزاری هرانا ـ پزشکان کلیه راست امید کوکبی فیزیکدان زندانی ایرانی را، به علت عارضه تومور بدخیم سرطانی، به طور کامل از بدنش خارج کردند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از بی بی سی، به گزارش یک منبع آگاه، آقای کوکبی امروز چهارشنبه اول اردیبهشت در بیمارستان سینای تهران مورد عمل جراحی قرار گرفته است. این منبع از قول پزشک معالج امیدکوکبی گفت که با توجه به وضعیت بیماری وی، در صورت ادامه حبس، جان این زندانی در خطر خواهد بود.
آقای کوکبی، دانشجوی دکترای فیزیک با تخصص لیزر در دانشگاه آستین تگزاس، بهمن ماه سال ۱۳۸۹ هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و بعد از چند ماه به اتهام “ارتباط با دولت متخاصم” و “کسب مال نامشروع” به ۱۰ سال زندان محکوم شد.
حکم ۱۰ سال حبس امید کوکبی در دی ماه ۱۳۹۳ مجددا تایید شد. به گفته آقای کوکبی حکم دادگاه بر اساس اعترافات اجباری خلاف واقع صادر شده است.
او از ۵ سال و ۳ ماه پیش بدون مرخصی در زندان به سر می برد. امید کوکبی در این مدت، چندین بار با دفع سنگ کلیه و خونریزی داخلی ناشی از آن دست و پنجه نرم کرده است.
پیشتر، سعید خلیلی وکیل این زندانی به ایلنا گفته بود: “اگرچه دیوان عالی کشور در رای صادره خود در تاریخ ۱۹/۷/۱۳۹۳ جرم انتسابی را فاقد مستندات کافی دانسته بود، اما در هر صورت این حکم در شعبه هم‌عرض (شعبه ۵۴) بدون التفات به مفاد رای دیوان، ابرام شد.”
۱۸ برنده جایزه نوبل فیزیک اواخر سال ۲۰۱۴ در نامه‌ای به رهبر ایران خواهان آزادی او شدند. آنها در نامه خود نوشتند آقای کوکبی “تنها به خاطر امتناع از همکاری با مراکز تحقیقات نظامی جمهوری اسلامی ایران” زندانی شده است.
سعید خلیلی به ایلنا گفته است:‌ “صرف‌نظر از کفایت ادله و مستندات ارائه شده در لوایح دفاعیه و نیز رای دیوان در اثبات بی‌گناهی او، اکنون علاوه بر اینکه طبق قانون بیش از دو سال است که شرایط و استحقاق برخورداری از آزادی مشروط را دارد و آقای جواد لاریجانی هم در اسفند۱۳۹۳ در گفتگویی با شبکه دوم تلویزیون جمهوری اسلامی وعده عفو و آزادی وی را داده بود، با کمال تعجب نمی‌دانیم چه دست‌هایی تاکنون مانع تحقق این همه راه‌ها برای آزادی ایشان شده‌اند.”
این وکیل افزوده است که براساس قوانین کشور امکان تعویق مجازات آقای کوکبی به دلیل بیماری وجود دارد. به گفته او: “در عین حال هم علاوه بر آزادی مشروط اکنون ایشان بر اساس ماده ۵۰۲ آیین دادرسی کیفری شرایط توقف اجرای حکم و آزادی را دارد.”
این ماده قانونی تصریح دارد: “هرگاه محکوم علیه به بیماری جسمی یا روانی مبتلا باشد و اجرای مجازات موجب تشدید بیماری یا تأخیر در بهبودی وی شود، قاضی اجرای احکام کیفری با کسب نظر پزشکی قانونی تا زمان بهبودی، اجرای مجازات را به تعویق می‌اندازد.”
آقای کوکبی سال پیش در نامه ای از زندان نوشت که دانشمندان نباید در فعالیت هایی که ممکن است خطراتی برای بشر داشته باشد شرکت کنند.


omid kokabi

روزشمار ۹ سال حبس احمد تمویی

خبرگزاری هرانا – احمد تمویی زندانی سیاسی زندان ارومیه است که از سال ۸۶ در زندان های مختلف نگهداری شده، او شکنجه های متعددی از قبیل «شلاق خوردن»، «آویزان شدن»، «ضرب و شتم» و «سوزاندان بدن با سیگار» را تجربه کرده است. وی هم‌ اکنون در بند ۱۲ زندان ارومیه در نهمین سال حبس مشغول گذراندن حکم ۱۵ سال حبس تعزیری خود است. گزارش پیش رو روزشمار هرانا از ۹ سال حبس این زندانی سیاسی است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، احمد تموئی در تاریخ ۲ آبان ۱۳۸۶ در مهاباد در کنار «غار تاریخی سهولان» در حالی که روی موتور سیلکت شخصی اش نشسته بود توسط نیروهای سپاه پاسداران دستگیر و به سپاه ارومیه منتقل شد.
در مدت بیست روز نخست در بازداشتگاه بی نام و نشانی نگهداری می شد که به ندرت زندانیان سیاسی را به آن‌جا منتقل می کنند. در این بازداشتگاه تحت انواع مختلف شکنجه ها از قبیل «شلاق زدن» و «آویزان کردن»، «ضرب و شتم» و «سوزاندان بدن با سیگار» قرار گرفت.
بعد از بیست روز، وی به بازداشتگاه دیگری به نام «۲۱ رمضان» منتقل و شدت شکنجه ها کاهش یافت و در حد ضرب و شتم و توهین و تحقیر بوده و به مدت یک‌ماه در این بازداشتگاه نگهداری شد.
سپس وی را به زندان مهاباد منتقل کردند. این زندانی سیاسی در تاریخ ۱۰ دی‌ماه سال ۸۶ در شعبه یک دادگاه انقلاب به اتهام «محاربه از طریق عضویت در پژاک» محاکمه شد.
در مدت محاکمه، وکیل این زندانی تحت فشار قرار گرفت و قادر نشد است به طور شایسته از وی دفاع کند. حتی در زندان مهاباد حفاظت زندان دوبار احمد تمویی را احضار و به وی می گویند «وکیلت خوب نیست و کلاهبردار است و سعی کن وکالت این وکیل را لغو کنی.» اما با تمامی این فشارها وکیل وی کار خودش را انجام داد هر چند شاید به طوری که می بایست، نتوانست از وی دفاع کند.
احمد تمویی در یک جلسه ۷ الی ۸ دقیقه ای بدون اجازه دفاع شفاهی محاکمه می شود و تنها وکیل وی لایحه دفاعی نوشت که به دلیل فشارها بسیار محافظه‌کارانه بود.
بعد از ۱۰ الی ۱۸ روز حکم وی صادر و به اتهام محاربه به ۱۵ سال حبس و تبعید در زندان ارومیه محکوم و در اردیبهشت‌ماه ۸۷، حکم وی در شعبه ۱۰ دادگاه تجدید نظر استان عینا تایید شد.
این زندانی سیاسی در تاریخ ۱۸ شهریور ۸۷، از زندان مهاباد به زندان ارومیه تبعید شد.
در تاریخ ۱۱ دی‌ماه سال ۸۹، زمانی که «حسین خضری» دیگر زندانی سیاسی را برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل کرده بودند، وی را نیز به همراه چند تن از زندانیان سیاسی هم‌چون حبیب‌الله گلپری‌پور، حسین میرزایی و علی‌احمد سلیمان به سلول انفرادی منتقل کردند. وی در سلول انفرادی شماره ۷ زندان ارومیه نگهداری می شد و در شب ۱۵ دی‌ماه ۸۹ وقتی حسین خضری را از انفرادی شماره یک برای اجرام حکم اعدام بردند، وی شاهد بود که ماموران اجرای حکم این زندانی سیاسی را «به طرز فجیعی» منتقل کردند.
از صبح ۱۵ دی‌ماه ۸۹ این زندانی سیاسی به همراه حبیب‌الله گلپری‌پور تا تاریخ ۲ بهمن ۸۹ دست به اعتصاب غذا زدند و در این تاریخ به داخل بند منتقل شدند.
وی بعد از چند روز در تاریخ ۲۵ بهمن ۸۹ از زندان ارومیه به انفرادی اداره اطلاعات منتقل شد و از بدو ورود مورد ضرب و شتم و توهین تحقیر قرار گرفت.
بعد از دو روز او را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «ارتباط با رسانه های بیگانه» تفهیم اتهام و مورد بازجویی قرار دادند.
این زندانی سیاسی حدودا به مدت یک‌ماه در این بازداشتگاه با ضرب و شتم و توهین و تحقیر مورد بازجویی قرار گرفت.
نهایتا، در تاریخ ۲۷ بهمن ۸۹، به دلیل این‌که هیچ مدرکی در مورد این اتهامات وجود نداشت، پرونده وی به دادگاه ارسال نشد و دوباره آقای تموئی را به زندان ارومیه منتقل کردند.
در تاریخ آذرماه سال ۹۰، این زندانی را همراه علی‌احمد سلیمان، یوسف کاکه‌ممی، جهانگیر بادوزاده و حبیب‌الله گلپری‌پور به سلول انفرادی منتقل کردند. دلیل این کار توسط مسئولین زندان این‌گونه عنوان شده بود که شما قصد دارید در روزهای تاسوعا و عاشورا بی احترامی کنید. اما زندانیان در خصوص این انتقال باور داشتند چون نهاد اطلاعات در داخل زندان ارومیه دفتری تاسیس کرده و زندانیان را احضار و مورد تحقیر و ضرب و شتم قرار می داد و این زندانیان هیچگاه حاضر نشده بودند به احضارهایشان پاسخ داده و به این دفتر مراجعه کنند به انفرادی تنبیهی منتقل شدند.
احمد تمویی در شرایط بسیار نامناسبی در سلول شماره ۴ این زندان در فصل زمستان این شهر سردسیر بدون هیچ‌گونه سیستم گرمایشی و یا حتی پتو و لباس گرم به مدت حدود ۲۱ روز نگهداری و سپس به همراه دیگر زندانیان به داخل بند منتقل شد.
به دلیل سرمای زیاد آن مدت انفرادی، کلیه های احمد تموئی عفونی شده و تاکنون نیز کلیه هایش به دلیل عدم درمان دچار مشکل هستند.
در تاریخ ۲۴ بهمن ۹۰ تا ۲۶ بهمن نیز این زندانی سیاسی را به اداره اطلاعات منتقل کرده و بدون هیچ سئوال توضیحی در سلول انفرادی نگهداری کردند. در این مدت حبیب‌الله گلپری‌پور احضار می شود و از او وصیت نامه خواسته و گفته بودند اجرای حکم اعدامت آمده است.
در تاریخ ۲۰ مهر ۹۱، باردیگر احمد تموئی به همراه جهانگیر بادو زاده، یوسف کاکه‌ممی، علی احمد سلیمان و مصطفی علی احمد به سلول های انفرادی اداره اطلاعات منتقل شدند. دوباره به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «ارتباط با رسانه های بیگانه»، «جاسوسی به نفع اجانب» و اتهامات دیگری برای این زندانیان سیاسی پرونده تشکیل شد. دلیل این اقدام صحبت با «احمد شهید» گزارشگر ویژه سازمان ملل عنوان شده بود.
این بار احمد تموئی به مدت دوماه در سلول انفرادی مورد شکنجه های شدید روحی و روانی قرار گرفت و بازجویی شد. ده روز آخر این دوره سلول انفرادی تنها صحبت و تهدید بود و شکنجه و بازجویی متوقف شده بود و از وی درخواست کردند تا مصاحبه ای [تلویزیونی] انجام دهد. حتی با اینکه این زندانی تهدید شده بود که حکمش به اعدام تبدیل خواهد شد، با این حال احمد تمویی درخواست مصاحبه را رد کرد. این بار نیز پرونده وی به دلیل نبود مدرک به دادگاه ارسال نشد و در۲۰ آذر ۹۱ این زندانی را با چشم‌بند مخصوص زندانیان اعدامی به صورت دستبند از پشت و پابند به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل و تبعید کردند. در بین راه ماموران به وی توهین می کردند که با اعتراض احمد تموئی وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند، به طوری که صورت وی کبود شده بود.
زندان رجایی‌شهر، این زندانی را به دلیل انتقال غیرقانونی نمی پذیرفت و در نهایت در تاریخ ۲۲ آذر ماه وی را به دادسرای امنیت زندان اوین بردند. در اجرای احکام عنوان شد که تبعید ایشان غیرقانونی است. چراکه حکم وی تبعید در زندان ارومیه است. مجوز موقتی برای نگهداری وی در زندان رجایی‌شهر صادر شد و عنوان شد این زندانی بایستی به زندان ارومیه بازگردد.
آقای تموئی به مدت ۷ ماه در اندرزگاه ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی‌شهر کرج نگهداری و تنها اجازه تماس تلفنی داشت.
۲۶ تیرماه ۹۰ دوباره این زندانی سیاسی به زندان ارومیه منتقل شد. در این انتقال نیز آقای تموئی توسط مسئولین قضایی و زندان ارومیه تحویل گرفته نمیشد و به ماموران تهران عنوان میشد که این زندانی برای تنبیه به زندان رجایی شهر تبعید شده است. ولی نهایتا بعد از یک‌روز کشمکش و گرداندن در تمامی دادگاهّای این شهر، زندان ارومیه وی را پذیرفت و به بند ۱۲ این زندان منتقل شد.
بعد از این انتقال، در تاریخ اول شهریور ماه، دفتر نهاد اطلاعات زندان ارومیه احمد تمویی را احضار کرد ولی این زندانی با عنوان این‌که این احضار غیرقانونی است از مراجعه خودداری نمود. با مراجعه ماموران «گارد» زندان دستان وی را از پشت دستبند زده و به دفتر مذکور منتقل کردند و از بدو ورود مورد ضرب و شتم شدید و توهین و تحقیر قرار گرفت و دوباره به سلول انفرادی منتقل و بعد از حدودا یک‌ هفته به بند ۳۴ که مخصوص زندانیان با جرائم خطرناک است منتقل و در شرایطی نامناسب به صورت «کف خواب» نگهداری شد.
در تاریخ ۱۴ آذر ۹۱ قرار بود به مناسبت چهلم حبیب‌الله گلپری‌پور اعتصابی توسط ندانیان صورت بگیرد احتمالا به همین خاطر احمد تمویی در تاریخ ۱۳ آذر ماه بار دیگر به همراه ۴ الی ۵ زندانی دیگر به بازداشتگاه انفرادی اداره اطلاعات منتقل شد.
این زندانیان از بدو ورود دست به اعتصاب غذا زدند و درخواست مسئولین اداره اطلاعات مبنی بر شکستن اعتصاب را رد کردند. روز دوم احمد تمویی برای بازجویی منتقل شده و در ضمن بازجویی با چشم‌بند به مدت سه الی چهار ساعت به هر سئوالی که پاسخ می داد، مورد ضرب و شتم قرار می گرفت و سرانجام با توهین تحقیر دوباره به انفرادی منتقل شد. بعد از پنج روز احمد تمویی به همراه دیگر زندانیان سیاسی به بند عمومی زندان منتقل شد.
در اسفند ماه سال ۹۲ این زندانی سیاسی تهدید کرد که در صورت عدم انتقال به بند زندانیان سیاسی در اعتراض به شرایط نامساعد نگهداریش در بین زندانیان خطرناک دست به اعتصاب غذا خواهد زد که مسئولین زندان پیش از اعتصاب غذا، با درخواست وی موافقت کردند.
وی در سال ۹۳ نیز همراه تعدادی زندانی سیاسی دیگر به اعتصاب غذای ۳۳ روزه ای مبادرت کرد.
احمد تمویی هم‌اینک در بند ۱۲ زندان ارومیه همراه دیگر زندانیان سیاسی مشغول تحمل حبس است و هیچ‌گاه به مرخصی اعزام نشده است. او محکوم به ۱۵ سال حبس تعزیری است.

ahmad-tamoyi

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

شکستن تنها پای زندانی جانباز جنگ توسط مسئول حفاظت زندان مرکزی زابل

خبرگزاری هرانا – تنها پای «حسن نجفی» زندانی جانباز جنگ و مجروح شیمیایی به دلیل عدم انجام حرکات ورزش صبحگاهی توسط آقای احمدی مسئول حفاظت این زندان شکسته شده و به استخوان لگنش نیز صدمه وارد شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حسن نجفی ۵۰ ساله، جانباز شیمیایی است که یک پایش را نیز در جنگ از دست داده و به خاطر مسائل مالی در زندان مرکزی زابل نگهداری می شود. تنها پای این زندانی به دلیل عدم انجام حرکات ورزش صبحگاهی توسط مسئول حفاظت این زندان شکسته و هم‌اینک در بیمارستان بستری است.
یک منبع مطلع در تماس با هرانا با اعلام این خبر گفت: “روز دوشنبه ۳۰ فرودین در ورزش صبحگاهی در زندان مرکزی زابل، آقای نجفی در صف ایستاده بوده و حرکتی انجام نمی داده و ورزش نمی کرده چون پایی ندارد که ورزش کند.”
این منبع در ادامه افزود: “آقای رضایی مسئول حفاظت اطلاعات زندان زابل وی را در این حالت می بیند و می گوید چرا ورزش نمی کنی و وی در پاسخ می گوید من مجروح جنگی هستم. آقای رضایی با لگد میزند زیر تنها پای سالم این جانباز و ایشان به زمین می افتد و تنها پایش می شکند و به استخوان لگنش نیز صدمه وارد می شود و در حال حاضر در بیمارستانی خارج از زندان است.”
این منبع نزدیک به آقای نجفی در پایان خاطرنشان کرد: “آقای نجفی پدرش را نیز در جنگ از دست داده است. او اهل استان های شمالی کشور است و در این شهر غریب است. آیا این انصاف است که یک مسئول دولتی در حق وی چنین ظلمی بکند؟
zendan adel abad shiraz


۱۳۹۵ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

گزارش ماهانه؛ نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر ایران در فروردین۹۵

خبرگزاری هرانا – آنچه در پی می‌آید گزارش اجمالی و ماهیانه وضعیت حقوق بشر در ایران در دوره زمانی فروردین‌ماه ۹۵ است که به همت نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تهیه‌شده است، این گزارش با توجه به حجم محدود آن و نیز به دلیل عدم اجازه فعالیت گروه‌های مستقل مدافع حقوق بشر در ایران نمی‌تواند بازتاب‌دهنده کامل وضعیت حقوق بشر در ایران باشد.
لازم به یادآوری است بخش آمار این تشکل به‌صورت سالانه گزارش مفصل‌تر خود را به اشکال آماری و تحلیلی از وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر می‌کند.
گزارش تفصیلی، آماری نقض حقوق بشر در فروردین‌ماه ۱۳۹۵
در فروردین‌ماه سال ۱۳۹۵ نقض سامانمند حقوق بشر در ایران همچنان مانند گذشته ادامه داشت و در این ماه با اجرای اعدام ۲۳ نفر در استان‌های گیلان، خراسان جنوبی، رضوی و همچنین البرز، روند اعدام ها از سر گرفته شد.
اعدام
یکی از موردتوجه‌ترین و بحث‌برانگیزترین گزارش‌ها در این زمینه اعدام رشید کوهی، متهم جرایم مواد مخدر بدون حق تجدید نظر بود.
در فروردین‌ماه ۹۵سال در کنار تمام اعدام‌های صورت گرفته، شاهد بخشش و نجات  محکومین به قصاص بودیم کهنجات یک محکوم به اعدام پس از ۱۰ سال و آزادی ۸ زندانی محکوم به اعدام در استان گلستان ازجمله آنها بود.
حقوق اقلیت‌ها
در رابطه با نقص حقوق شهروندان بهایی شاهد تبعیض و آزار و اذیت کمتری بودیم.
درزمینهٔ حقوق شهروندان اهل سنت نیز گزارش‌هایی منتشر گردید. گزارش‌های اعمال محدودیت انتخاب پیش نماز و برگزاری کلاس قرآن در کردستان و بازداشت روحانی اهل سنت در میرجاوه بخاطر انتشار عکس تخریب خانه های مردم ازجمله آنها بود.
حقوق کودکان
درزمینهٔ نقض حقوق کودکان نیز گزارش‌هایی منتشر گردید که برجسته‌ترین آن‌ها عبارت بودند ازمجروح شدن شش دانش آموز در میدان تیر بجنورد، ازدواج دختری چهارده ساله و همچنین وجود ۳۱۲۶ دانش‌آموز بازمانده از تحصیل در همدان  .
یکی از موردتوجه‌ترین و بحث‌برانگیزترین گزارش‌ها در این زمینه تجاوز و قتل فجیع دختر شش ساله افغانستانی در ورامین بود.
حقوق زنان
درزمینهٔ حقوق اولیه زنان در ایران همچنان در ماهی که گذشت قدم جدی برای تحقق شعار برابری جنسی از سوی دستگاه حاکمه برداشته نشد و زنان ایرانی همچنان شاهد نقض متعدد حقوق خود بودند. از پراهمیت‌ترین گزارش‌ها نقض حقوق بشر در حوزه حقوق زنان به فوت ۵ نفر از زنان معتاد جمع‌آوری شده، شانس زنان در کاریابی، نصف مردان ، اسید پاشی بر روی  یک دختر جوان در در تهران، ممنوعیت ایجاد رستوران در نزدیکی دبیرستان دخترانه و آرایشگاه زنانه و همچنین زن‌کُشی به‌خاطر فعالیت در فضای مجازی اشاره کرد.
کارگری
رویدادها و اخبار کارگری در فروردین‌ماه ۹۵  پرشمار بود ازجمله آنها می توان به سومین جلسه محاکمه کارگران سنگ آهن بافق ، اخراج ۱۵۰ کارگر معدن جو در طبس ، بازداشت تعدادی از کارگران مجتمع مس میدوک ، اخراج  سی کارگر رسمی چاپخانه مجاب اشاره کرد.
همچنین در این ماه ۱۳ مورد مربوط به مرگ کارگران در محل کار گزارش شده است.
اصناف
در حوزه اصناف و حقوق صنفی هم این ماه خالی از حوادث نبود. چنانکه: پلمپ شدن  ترنجستان سروش و پلمپ آژانس هواپیمایی به دلیل تبلیغ کنسرت از برجسته‌ترین‌های این بخش بودند.
بهداشت و محیط زیست
درزمینه ی بهداشت و محیط ‌زیست در این ماه گزارش‌های متعددی منتشر شد که غالب آن‌ها با موضوع آلودگی هوا ، محیط‌زیست و کمبود آب در کشور بود که ازجمله مهم‌ترین آن می توان به هفت مرکز استان در معرض بحران کمبود آب هستند، دریاچه نمک «حوض سلطان» خطر بالقوه زیست‌محیطی برای تهران، گرد و خاک در هوای اهوازودریای خزر قربانی فاضلاب وآلودگی نفتی اشاره کرد.
گزارش‌های مورد توجه
در این بخش سعی شده به گزارش‌هایی از نقض حقوق بشر در فروردین‌ماه  که با حساسیت و توجه بیش‌تری از سوی افکار عمومی مواجه شدند، اشاره شود. بدیهی ست که این توجه بیش‌تر، الزاماً به معنی شاخص بودن این دسته از گزارش‌های به لحاظ حجم نقض حقوق بشر نیست.
همچنین تجاوز و قتل فجیع دختر شش ساله افغانستانی در ورامین  را نیز باید در زمره پر توجه ترین گزارش‌های فروردین‌ماه دانست.
گزارش‌های حقوق بشری، در سایه‌ی کم توجهی
در مقابل بخش قبل، بسیاری از گزارش‌های حقوق بشری اساساً با کم توجهی و بعضاً بی‌توجهی رسانه‌ها و افراد فعال در شبکه‌های اجتماعی که به هر ترتیب تشکیل‌دهنده‌ی قسمتی از افکار عمومی هستند؛ روبه‌رو شدند. گفتنی است این نوع کم توجهی‌های بعضا غیر تعمدی یا بعضا تبعیضات هدفمند، زمینه بیشتری از تداوم و گسترش نقض حقوق بشر را فراهم می‌آورد.
برای انتخاب مورد اول در این دسته باید به گزارش دست‌کم هفت زندانی در زندان رجایی‌شهر اعدام شدند اشاره کرد که علیرغم اهمیت بالا، با واکنش و حساسیت زیادی در افکار عمومی روبرو نشد. همچنین  قطع شبانه درختان باغ ۵۰۰۰ متری دروس، زخم‌هایی که با روزنامه پانسمان می‌شوند؛ ترک تحصیل کودکان پروانه‌ای، خرج درمان هزاران کودک سرطانی یک شبه غیب شده‌ است، صدور حکم قصاص در پی یک قتل ناموسی، سه زندانی در رشت اعدام شدند، صدور چهار حکم اعدام در خراسان شمالی و همچنین ترور مقابل مسجد اهل سنت خاش نیز از دیگر گزارش‌هایی بود که در سایه کم توجهی از سوی افکار عمومی قرار گرفتند.

Monthly-Report-hra2