۱۳۹۵ شهریور ۲۸, یکشنبه

پادشاه ایران: "گناه من آن بود که حق داشتم!"

برگهائی از کتاب پاسخ به تاریخ نوشته شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی:
سیاست نفتی ایران
ارائه راه حل سازنده برای جلوگیری از نابسامانی اقتصاد جهانی
سیاست نفتی ایران، نقطه مقابل کوته بینی شرکت های بزرگ نفتی جهان بود. وزرای نفت کشورهای صادر کننده نفت در اواخر دسامبر ۱۹۷۳ به دعوت من در تهران گرد آمدند. در همین مجمع بود که به تاریخ ۲۳ دسامبر تصمیم گرفته شد نرخ یک بشکه نفت از 5/032 به 11/651 دلار افزایش داده شود. وسایل ارتباط جمعی جهان بلافاصله مرا متهم به تخریب اقتصاد غرب و بلکه دنیا کردند. برای روشن کردن رویه و دیدگاه های خود، طی یک کنفرانس مطبوعاتی که اندکی بعد در کاخ سعدآباد برپا شد، توضیح دادم که حتی قیمت جدید کافی نیست و معتدل و معقول است، چراکه فروش هایی به نرخ هر بشکه 17 دلار انجام شده و پیشنهادهایی تا معادل هر بشکه 23/60 دلار دریافت گردیده.
برای آن که بتوان تدریجا نفت را فقط بصورت ماده اولیه صنایع شیمیایی و پتروشیمی به کار برد لازم بود و هست که منابع جدیدی برای تولید نیرو فراهم شود. چون بهره برداری از انواع مختلف ذغال سنگ و منابع نیروی ناشی از آفتاب و یا مواد گداخته زیرزمینی، یا جذر و مد اقیانوس ها و دریاها. تا هنگامیکه قیمت نفت ارزان و با صرفه باشد هیچ کس به دنبال بهره برداری از این منابع گران قیمت نخواهد رفت و اگر استفاده از نفت ارزان به آهنگ کنونی ادامه یابد، دنیا در آینده نزدیک با بحران کمبود فاحش منابع نیرو و سقوط کامل اقتصادی مواجه خواهد شد. ضمن همین توضیحات بود که شش سال پیش گفتم فروش نفت به قیمت عادلانه، نهایت امر به صرفه و صلاح کشور های صنعتی خواهد بود. ولی باید نیل به قیمت عادله را متدرجا و در مراحل مختلف انجام داد تا آماده سازی منابع جایگزین، از طریق سرمایه گذاری های ضروری میسر و مقدور باشد و نیز اقتصاد جهان بتوانند یک برنامه درازمدت و سنجیده صرفه جویی در نفت را به مرحله اجرا و عمل درآورد.
عقیده من این بوده وهست که سیاست نفت ارزان سیاستی است کوته نظرانه که باتلاف منابع موجود نفت خواهد انجامید و جهان با یک فاجعه عظیم اقتصادی مواجه خواهد کرد.
لازمه سیاست قیمت عادلانه نفت آن بود و هست که مرحله به مرحله و بتدریج در قیمت فروش نفت تجدید نظر شود تا کشورهای مصرف کننده و بخصوص ممالک صنعتی بتوانند اقتصاد خود را با آن تطبیق دهند.
به همین سبب بود که پیشنهاد کردم برای اجتناب از ورود در یک دور تسلسل باطل و جهنمی، میان کشورهای صادرکننده نفت و ممالک عمده مصرف کننده از جمله اعضای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، یعنی کشورهای بزرگ صنعتی غرب، هماهنگی های لازم از طریق مذاکرات جدی و مستمر به وجود آید و قیمت نفت بر اساس توافق آنها در حدی که برای اقتصاد جهان قابل تحمل باشد، تعیین گردد.
عجب نیست اگر به اشاره و اغوای گروه های فشار بین المللی، وسایل ارتباط جمعی جهان غرب فقط به قسمت اول پیشنهادهای من یعنی افزایش قیمت نفت توجه کردند و نه به مجموع آنها!! همچنین پیشنهاد کرده بودم که میزان عوارض و مالیاتی که کشورهای صنعتی وارد کننده نفت از فروش آن در داخل سرزمین خود وصول می کنند به یک برابر قیمت خرید محدود شود، یعنی آنچه خزانه ی کشورهای مصرف کننده از محل نفت دریافت می کند، بیش از آنچه حاصل ممالک تولید کننده می شود، نباشد. اما کسی به این پیشنهاد هم توجه نکرد. زیرا بهانه تبلیغات بر اساس گرانی نفت و تورم را علیه کشورهای تولید و صادر کننده کاملا سلب میکرد.
پس از شش سال، جهان نظرات مرا تائید کرد
روزنامه لوموند، که همواره مخالف سیاست ایران و شخص من بوده است در مقاله ای که در ضمیمه دیپلماتیک خود به تاریخ مارس 1979 تحت عنوان "بحران نیرو و قیمت نفت" انتشار داد، همه این استدلالها را تائید کرد!
در این مقاله که پنج سال و سه ماه، پس از کنفرانس تهران، انتشار یافت همه آنچه من گفته بودم، مورد تائید قرار گرفته و بر ضرورت و لزوم فروش نفت به قیمتی عادلانه صحه گذاشته شده است. در این مقاله به رسوائی غیر قابل قبول اتلاف سالیانه 120 میلیارد متر مکعب گاز جهان، که بی حاصل و بی مصرف سوزانده می شود، اشاره شده و به صراحت ذکر گردیده که سهم مالیات و عوارض داخلی در قیمت نفت در کشورهای صنعتی بیش از قیمت خرید آن از ممالک صادر کننده است. سر انجام نویسنده مقاله، نزدیک شش سال بعد از من، بر ضرورت یک توافق جهانی بر سر قیمت نفت تاکید می کند.
در این مقاله دقیقا همه عقاید و پیشنهادهای من بازگو شده، بدون آنکه اشاره ای به کنفرانس مطبوعاتی کاخ سعد آباد شده باشد! در مقابل مقاله روزنامه لوموند به یک مطالعه شرکت نفت کنتینانتال در سال 1976 (دایر بر اینکه، امکان رقابت میان پنج منبع دیگر نیرو را با نفت بوجود خواهد آورد) و یک گزارش موسسه معروف راند که برای سازمان مرکزی اطلاعات امریکا تهیه شده( دایر بر اینکه افزایش قیمت نفت به سی دلار هر بشکه ذخائر نفتی قابل بهره برداری آن را دوبرابر خواهد کرد) استناد می کند. بالاخره باید گفت که در ماه اوت 1978 جیمز شلزینگر وزیر نیروی وقت ایالات متحده، امکان رسیدن قیمت نفت خام را به چهل و حتی پنجاه دلار در هر بشکه مورد توجه قرار داد.
کافی است به نامها و تاریخها توجه کنیم. سیاستی که وسایل ارتباط جمعی جهان شش سال پیش" خانمان برانداز" و "تهدید آمیز و شرم آور" میخواندند و همگان را به مبارزه با آن دعوت می کردند، امروز به عنوان تنها سیاست معقول و منطقی مورد قبول و تائید قرار گرفته!
اما کسی که آن را پیشنهاد کرد و امروز با حسن تدبیر و تعقل می توانست وسایل و موجبات اجرای آنرا فراهم آورد، از صحنه سیاست جهان فعلا کنار رفته است!
گناه من آن بود که حق داشتم!
ویراستار: "این کتاب پس از خروج شاهنشاه از ایران و در دوران نقاهت ایشان تا زمانی که چشم از جهان فروبستند نگاشته شده است. گرچه موضوعات مورد بحث مربوط به آن زمان می باشند ولی اثرات آنها تا زمان حاضر جاری و باقی است."







هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر