خانم شعله پاکروان مادر ریحانه جباری در یادداشتی نوشته اند:
ریحانه 27 سال زندگی کرد . اما معنای عمیق زندگی را بمن و دیگران یاد داد . زندگی یعنی وفاداری به فضائل انسانی و چالش با هر عاملی که میخواهد انسان را به یک خودخواه و دروغگو و زورگو یا زور پسند تبدیل کند .
من مادری هستم که از فرزندم یاد گرفتم میتوان در حین اسارت ، آزاد بود . میتوان در زندان و زیر شکنجه ، شجاع بود . میتوان در بدترین شرایط ، انسان بود و به دیگران شادی هدیه داد . میتوان عطر خوش زندگی بود زیر تیغ اعدام . او به من آموخت که مرگ پایان زندگی نیست و باید به پرنسیپ های انسانی پایبند باشم .
ریحانه با مرگ خود یادم داد که مقدس ترین مفهوم در جهان ، زندگی بر مبنای راستی است .
تا آخرین روز عمرم از او ممنونم که مرا برای مادری انتخاب کرد . که در جان من رشد کرد و از شیره ی جانم تغذیه کرد . چشمهای مهربانش را میبوسم که نگاه مرا به زندگی تغییر داد . انگشتان بخشنده اش را میبوسم که یادم داد باید آنچه دارم در طبق اخلاص بگذارم . باید همیشه در جستجوی آزادی باشم و برای آزادی دیگران بکوشم . پاهای استوارش را میبوسم که یادم داد نترسم و در هیچ شرایطی لرزه بر اندامم نیفتد . یادم داد با گامهای مطمئن به سوی آینده ی آزاد بروم . به پاس این همه ، تا نفس دارم در راه دادخواهی و عدالت طلبی از خون به ناحق ریخته اش ، از پا نخواهم نشست . حتی اگر جانم را در این راه از دست بدهم
ریحانه 27 سال زندگی کرد . اما معنای عمیق زندگی را بمن و دیگران یاد داد . زندگی یعنی وفاداری به فضائل انسانی و چالش با هر عاملی که میخواهد انسان را به یک خودخواه و دروغگو و زورگو یا زور پسند تبدیل کند .
من مادری هستم که از فرزندم یاد گرفتم میتوان در حین اسارت ، آزاد بود . میتوان در زندان و زیر شکنجه ، شجاع بود . میتوان در بدترین شرایط ، انسان بود و به دیگران شادی هدیه داد . میتوان عطر خوش زندگی بود زیر تیغ اعدام . او به من آموخت که مرگ پایان زندگی نیست و باید به پرنسیپ های انسانی پایبند باشم .
ریحانه با مرگ خود یادم داد که مقدس ترین مفهوم در جهان ، زندگی بر مبنای راستی است .
تا آخرین روز عمرم از او ممنونم که مرا برای مادری انتخاب کرد . که در جان من رشد کرد و از شیره ی جانم تغذیه کرد . چشمهای مهربانش را میبوسم که نگاه مرا به زندگی تغییر داد . انگشتان بخشنده اش را میبوسم که یادم داد باید آنچه دارم در طبق اخلاص بگذارم . باید همیشه در جستجوی آزادی باشم و برای آزادی دیگران بکوشم . پاهای استوارش را میبوسم که یادم داد نترسم و در هیچ شرایطی لرزه بر اندامم نیفتد . یادم داد با گامهای مطمئن به سوی آینده ی آزاد بروم . به پاس این همه ، تا نفس دارم در راه دادخواهی و عدالت طلبی از خون به ناحق ریخته اش ، از پا نخواهم نشست . حتی اگر جانم را در این راه از دست بدهم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر